آیدرا فاکس وحشی هوس منی می کند، پاهایش را می پرستد و تمام روز آن را می چشد. آن شب، او هوس عشق برایان را کرد. او را برهنه می کند، او را اذیت می کند، سپس سوار خروس تپنده اش می شود. پس از یک لعنتی دیوانه وار، او مشتاقانه بار داغ او را می بندد و در خلسه ناله می کند.