نامادری کتی بهشت به جورج در مورد بی احترامی به زنان سخنرانی می کند، اما او را اغوا می کند و او را برهنه می کند. آنها درگیر رابطه جنسی پرشور می شوند و در پایان نامرتب به اوج خود می رسند. پس از بازگشت به خانه، جورج با سرزنش شدید مادرش، سیندی، که درس مشابهی در ذهن دارد، روبرو می شود.