خرگوش خجالتی، بانی کولبی، به دوستش، اسکایلار اسنو، اعتراف می کند که دوچرخه سواری او را تحریک می کند. اسکایلار برنامه ای برای شعله ور کردن شعله های آتش طراحی می کند. با اغوا شدن او، بازدارندگی های خرگوش ذوب می شود و منحنی های فراوان او را آشکار می کند. این عمل با یک جلسه لیسیدن مقعد داغ گرم می شود که منجر به یک جفت وحشی و شهوانی روی کاناپه می شود.