عزیزم بیدمشک آمیلیا اونیکس، یک طرفدار مورد علاقه، برای سوار شدن بر گوشت یک مرد خوش شانس باز می گردد. او مشتاقانه قبل از یک بادبزن گلو عمیق، توپ های او را می زند. سپس، او را سوار می کند و در حالی که عمیقاً به بیدمشک او نفوذ می کند، الاغ گرد خود را می پرد.